|
|
|
|
|
سه شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 20:37 |
بازدید : 2644 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
بر قله ی کهسار، درختی برپاست بر شاخ درخت، آشیانی پیداست غم کوه و درخت، زندگانی من است بر شاخ درخت، مرغکی نغمه سراست
----------------------------------------------
سرمایه ی عیش، صحبت یاران است دشواری مرگ، دوری ایشان است چون در دل خاک نیز یاران جمعند پس زندگی و مرگ به ما یکسان است
----------------------------------------------
با خلق نکو بزی که زیور این است در آینه ی جمال، جوهر این است آن قطره ی اشکی که بریزد بر خاک بردار که گنج لعل و گوهر این است
----------------------------------------------
ای غره به اینکه دهر فرمانبر توست وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست ترسم که ترا چاکر خویش پندارند آن مورچگان که رزقشان پیکر توست
----------------------------------------------
:: برچسبها:
شعر خلیل الله خلیلی ,
اشعارخلیل الله خلیلی ,
شعر ,
خلیل الله خلیلی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|