من پر شدم از دروغ, صافی لطفا"
ای مرگ! بیــا بکن تلافــــی لطفا"
از شــــوری منطق زمیــــن بیــــزارم...
یک پرس جنون با سس کافی لطفا"!!!!
***
هرچند نه عشقی و نه جفتی داریم
نه پــــول و نه گردن کلفتـــــی داریم
با قبـــر گـــران دگر نمی ارزد مرگ!
صد شکر که اکسیژن مفتی داریم!
***
یک دوره به نبض من تناوب برسان...
یک روح, تنــــم را به تعجب برسان...
من دارم از اصل زندگــــی می افتم!
یک عشق به حال من تقلب برسان...
***
درگیر توام و ماجرایـــی با تــــو
من بنده ترین شدم , خدایی با تو!
تاریـــخ تولدم عزیــزم در اصل
برگشته به روز آشنایی با تو
***
امروز در این جنون جوابــم کردی
با قصه ی عاشقانه خوابم کردی
ای عشق پدر سوخته بس کن دیگر!
باز آمدی و خانــــه خرابــــم کردی...
***
می گفت که عاشق شده و دلتنگ است
دلداده ی او با همـــــه کس یکرنگ است
پرسید کــه می شناسیش؟! گفتم خوب!
عمریست که نام مستعارش سنگ است
***
چشمات شبـــی به لا مکانم انداخت
هی بوسه و بوسه در دهانم انداخت!
گفتـــــم بروم کــــه دیگــــر آدم بشـوم
لب های تو عشق را به جانم انداخت!...
***
دیروز درون عشق خلاق شدم!
بر روی تن حروف شلاق شدم!
رفتم که دلم , مثل دلش سنگ شود
از بخت بدم شبیه چخماق شدم!!!!!!
***
افسوس نمی خورم اگر در به درم
یا بدتر از ایــــن اگــر بیاید به سرم
می مانم و با هر چه که شد می سازم
ای چــــرخ فلک! من از تــــو لجبــــاز ترم
***
بر زخم دلم عشق نمک می پاشد
یک عمــر توجهــــی نکردی! باشد!
عمری ست که فکر می کنم خانه ی تان
باید ته کوچــــه ی علـــــی چپ باشد....
----------------------------------------------------------